اولین باره زنگ ساعت می گه صبحه اما تو نیستی اولین باره که بوی عطرت پیچیده اینجا، اما تو نیستی اولین باره بارون بگیره جای خوشحالی دلم می گیره اولین باره که برف میاد آدم برفی هست اما تو نیستی آخرین باره چشم رو هم گذاشتم خودمو دوباره کنار تو ببینم اولين باره كه تنها توى كوه ها قدم می زنم اولين باره چشمه زلاله چشمم به راهه، اما تو نيستى اولين باره كه ابرها از روی کوه ها کنار کشیدن اولين باره آفتاب می تابه با طعم گيلاس، اما تو نيستى آخرین باره چشم رو هم گذاشتم خودمو دوباره کنار تو ببینم می دونم تو شبهام می مونم تو سیاهی ها با خودم می برمت گم می شم تو تاریکی ها می دونم تو شبهام می مونم تو سیاهی ها با خودم می برمت گم می شم تو تاریکی ها