ایران من قله نور مردم من مثل رنگين كمون ایران من فردای تو خاکش از من گندم زارش از تو میجوشه خون تو شیشه میغره شیر تو بیشه میدونه پیروز می شه هیولا بیرون می شه با ظالم حسابش پاک تو دل نیست انگار که باک داد می زنه که ضحاک میکشیمت زیر خاک تیرم من آبانم شهریورم مهسا با من روی تنم زخما من از بهمن و سرما دارم دست قاتل بر ملا ایران مثل کربلا جلو شمرو یزید حرمله نمیترسیم از بلا جون ماها به لب شد انقدر گفتین صبح تو راست بازم سینه سپر شد جلو گلولهٔ مزدورا یه روز اون روز رو میبینیم که جای فرشته دیوی نی میجنگیم ، میمیریم ایران و پس میگیریم ایران من قله نور مردم من مثل رنگين كمون ایران من فردای تو خاکش از من گندم زارش از تو بيااا به تيغ رگ نده بیااا به گلوله تن نده بيا كه همصدا شويم بيا صداي هم شويم ایران من، قلهٔ نور بگو دست اینا از تو پس کی می شه دور دشمن خودی جنگ جنگه اجنبی جنگ جنگه همینه که تک تک فرزندات شدن رزمنده حرکت از بنده، ولی ترمز بعد هر دنده فکر کردیم بازیکنیم ولی بازیچه بودیم ما توی ترفندش عقب نمیشینن برادرو خواهرای من تا نشیم برنده ۴۳ سال که در بنده، داور بگو چند چنده مادر سره سنگ قبرش، التماس کنه برگرده چند نفر زیر خاکن و چند نفر دارن پرونده خوردیم به بن بست بعد از هر کلکشو هر رنگش بنفش بود سبز بود رفتیم تهش باز دیدیم دستبنده تهش باز دیدیم دستبنده دستبنده دیدیم دستبنده ایران من قله نور مردم من مثل رنگين كمون ایران من فردای تو خاکش از من گندم زارش از تو با نفس هایِ خفه با هفت های ِدر هوا صدا بزن آزادی را بخون تا زمستون سر بیاد ایران من خونه ی من رنگ خون گرفته چشم های خیس من ایران من زندان غم فصل لبخند تو سهمِ روياى من ایران من قله نور مردم من مثل رنگين كمون ایران من فردای تو خاکش از من گندم زارش از تو ایران من ایران من ایران من ایران من