ای غنچه مهربانی چون گل شکفتی به یادم با سوز و ساز جوانی در شهر تو پا نهادم در دام عشقت فتادم سرگشته ام در شهر تو، از هر طرف رانده آن اولین دیدار ما در خاطرم مانده ♪ یاد تو چون سایه ای بر دیده پا می نهد نیمه شب ها به خواب و رؤیا اکنون بیا تا کنم آویزه گردنت سینه ریز ستاره ها را افسانه های نگاهت در آن شب آشنایی پیوسته شد با وجودم چون نغمه های خدایی ای آرزویم، ای قصه گویم امشب کجایی ♪ یاد تو چون سایه ای بر دیده پا می نهد نیمه شب ها به خواب و رؤیا اکنون بیا تا کنم آویزه گردنت سینه ریز ستاره ها را افسانه های نگاهت در آن شب آشنایی پیوسته شد با وجودم چون نغمه های خدایی ای آرزویم، ای قصه گویم امشب کجایی