هی کج و راست میروی باز چه خورده ای بگو مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو با که حریف بوده ای کام که را ربوده ای ؟ زلف که را گشوده ای حلقه به حلقه مو به مو راست بگو بجان تو ای دل و جانم مال تو تا دل بی قرار من چند گرفته با تو خو راست بگو نهان مکن خربزه در دهان مکن باده کجاس تا که من نوش کنم سبو سبو باده کجاس . نوش کنم سبو سبو در طلبم خیال تو دوش میان انجمن مینشناختم درا مینگریست روبرو می نشناخت بنده را بنده کج رونده را گفت که راه خانه را هیچ ز من مجو مجو گفتمش ای تو جان جان باده ز من مکن نهان تا که نماز عشق را در خم می کنم وضو گقت شراره ای از آن گر ببری سوی دهان هم دهان بسوزدد باد زنی گلو گلو