نون و پنیر و هق هق سفره ی سرد عاشق نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق نون بیات و حلوا سوخته حریر دریا نون و پنیرو گردو قصه ی شهر جادو نون و پنیرو بادوم یه قصه ی نا تموم نون و پنیرو سبزی تو بیش از این می ارزی پای همه گلدسته ها دوباره اعدام صدا دو باره مرگ گل سرخ دوباره ها دوباره ها حریق سبز جنگلا به دست کبریت جنون از کاشی های آبی مون سرزده فواره ی خون نون و پنیرو بادوم یه قصه ی نا تموم نون و پنیرو سبزی تو بیش از این می ارزی قصه ی جادوگر بد که از کتابا می اومد نشسته بر منبر خون عاشقا رو گردن می زد کنار شهر آینه جنگل سبز شیشه بود برای گیس گلابتون اون روز مث همیشه بود پونه می ریخت تو دامنش تا مادرش چادر کنه می رفت که از بوی علف تمام شهر و پر کنه غافل از اینکه راهش رو جادوگر دزدیده بود رو صورت خورشید خانوم خط سیاه کشیده بود آهای آهای یکی بیاد یک شعر تازه تر بگه برای گیس گلابتون از مرگ جادوگر بگه از مرگ جادوگر بد که از کتابها می اومد چشمای گیس گلابتون چیزی به جز شب نمی دید هوا نبود، نفس نبود، قصه به آخر نرسید قصه های مادربزرگ، آیینه خود منه طلسم جادوگر باید، با دستای تو بشکنه با دستای رفاقتت، تاریکی وحشت نداره نوری که حرفه آخره، به قصمون پامیزاده حیفه که شهر آیینه، سیاه بشه حروم بشه قصه تو، قصه من، اینجوری ناتموم بشه آهای آهای یکی بیاد یک شعر تازه تر بگه برای گیس گلابتون از مرگ جادوگر بگه از مرگ جادوگر بد که از کتابها می اومد آهای آهای یکی بیاد یک شعر تازه تر بگه برای گیس گلابتون از مرگ جادوگر بگه تا شعر گیس گلابتون یه شهر پر امید باشه آیینه های تو به تو، هرکدومش خورشید باشه آهای آهای یکی بیاد یک شعر تازه تر بگه برای گیس گلابتون از مرگ جادوگر بگه