دلم آشفته دلم آشفته دلم آشفته ی آن مایه ی ناز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی باز است هنوز مرغ پر سوخته در پنجه ی باز است هنوز جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید دل به جان آمد و دل به جان آمد و دل به جان آمد و بر سر ناز است هنوز دلم آشفته ی آن مایه ی ناز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی باز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی باز است هنوز گرچه هر لحظه مدد میدهدم چشم پر آب گرچه هر لحظه مدد میدهدم چشم پر آب دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز دلم آشفته ی آن مایه ی ناز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی باز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی باز است هنوز همه خفتند و به غیر از من و پروانه و شمع همه خفتند و به غیر از من و پروانه و شمع قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز