کسی میگوید آری به تولد من به زندگیم به بودنم ضعفم ناتوانیم مرگم کسی می گوید آری به من به تو و از انتظار طولانی شنیدن پاسخ من شنیدن پاسخ تو خسته نمی شود ♪ پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم وگر نه میشکنیم بال های دوستیمان را ♪ با درافکندن خود به دره شاید سرانجام به شناسایی خود توفیق یابیم ♪ زیر پایم زمین از سم ضربه اسبان میلرزد چارنعل میگذرند اسبان وحشی گسیخته افسار وحشت زده به پیش میگریزند در یال هاشان گره میخورد آرزوهایم دوشادوششان میگریزد خواستهایم هوا سرشار از بوی اسب است و غم و اندکی غبطه در افق نقطه های سیاه کوچکی میرقصد و زمینی که بر آن ایستاده ام دیگر باره آرام یافته است پنداری رویایی بود آن همه رویای آزادی یا احساس حبس و بند ♪ در سکوت با یکدیگر پیوند داشتن همدلی صادقانه وفاداری ریشه دار اعتماد کن ♪ از تنهایی مگریز به تنهایی مگریز گهگاه آن را بجوی و تحمل کن و به آرامش خاطر مِجالی ده