شاه من ماه من، رحمتی به حال زارم بفکن از روی خود، روشنی به شام تارم آخر ای نگارم، بین فغان زارم، چشم ژاله بارم را ای گل زندگی، بیش از این مکن تو خوارم ♪ گریه تا کی، ناله تا چند، سوزدم دل و کارم شده مشکل دود ای آه ام، بسته راه ام، چون رسم به ماه ام یار جانی من اگر، نماید نگاهی نماید از شفقت، نگاهی به ماهی از شب غم من آن مه، زداید سیاهی زداید سیاهی عمر من از غم شد طی صبر و تحمل تا کی، خون شد دل بت جانا، تو مرنجان، دل پژمان، ز ستم به خدنگ جفا شاه من ماه من، رحمتی به حال زارم ♪ یار جانی من اگر، نماید نگاهی نماید از شفقت، نگاهی به ماهی از شب غم من آن مه، زداید سیاهی زداید سیاهی عمر من از غم شد طی صبر و تحمل تا کی، خون شد دل بت جانا، تو مرنجان، دل پژمان، ز ستم به خدنگ جفا شاه من ماه من، رحمتی به حال زارم بفکن از روی خود، روشنی به شام تارم