به یاد بیار چرا قهوه تووی قندونه علت اشکات ، رو لبِ خندونت به یاد بیار اسمِ این شهر نحسو صاحبِ مشتی که شکسته دندونت به یاد بیار روزِ فوت شدن قلبت به یاد بیار شریک آخرین رقصت به یاد بیار دلیلِ این همه تنفرت به یاد بیار تاریخِ روز تولدت روزه یا شبه ؟ حالت خوبه یا بده؟ این ک رو تخته سیاه ریخته خونه یا گچه ؟ چقد زوده یا دیره ، دلت گُشنس یا سیره زنی که تو دور دست هاست داره میاد یا میره عشقت اومده یا که قصه گو بده تو رو پرتت کرده توو دریایِ یاد و خاطره آزادی یا اسیری ، جنگلی یا کویری یه آدم بیهوده ای یا یه مردِ خطیری به یاد بیار اسمِ قرصی که مثل جارو جمع میکنه تیکه هایِ اعصاب خوردتو به یاد بیار رویایی ک توو عمقِ شب با لالایی آروم کرد جنجالِ روحتو به یاد بیار امروز چه روزی و چند شبنست اسم مسئولِ ساخت این همه سلولو وقتی در این سلول هیچوقت قفل نیست به یاد بیار که چرا تَرک نکردی زندونو اهل کدوم دیاری ، حقیقت یا خیالی زاییده یِ کدوم حسی مال کدوم ویایی تووی عصرِ دزدی ها ، تو از خودت چی داری دوست داری که درک بشی یا که لنگِ شیاعی اهل صبر و طاقتی ، یا طاقتی نداری داری دنبال میکنی ، یا در حال فراری رو شاخه یِ لاغر این درخت خشکیده قار قارِ کلاغی یا صدایِ قناری به یاد بیار اگه که آتیشِ تنم خاکستراتو ولش اگه وقتِ جنگ شده راه فرارو ولش دیدی گلوله ای رو که رفت توو روحت با چشِت این دردِ لعنتی داره خاک میکنه گِلت اگه که آتیشِ تنم خاکستراتو ولش اگه وقتِ جنگ شده راه فرارو ولش دیدی گلوله ای رو که رفت توو روحت با چشِت این دردِ لعنتی داره خاک میکنه گِلت