امیدم نا امیده ، به دستم آتو میده عرق کلمه به کلمه ی جمله هاتون بوی نارو میده منم لکنت عمدی ، زبونم لال و گیجه جلوی کذب گوشا ، من کندم از شما شما کندین از دلم وصلهی ناجورم حسن خِتام این محفلم بیمارم ، تیمار کو ؟ ، بی یارم ، دیدار کو ؟ یاورِ بیدار کو ؟ ، لذت خیال کو ؟ من اشکِ خشکم جام جا میمونه رو فریبِ افت و خیز و جذر و مد به گونههای ناکجا شهید راه رسیدن به خط لبخندم نه رسیدم نه برگشتم تو عمق جهنم احاطم با تندیِ زبونِ زبونههای آتیشتون جای من داغِ لای ذهنها ی تاریکتون منم و روزهاتون ، منم و سالهاتون منم و نفرت از چهره های آشناتون منم و رقص بدرود لای سازهاتون ساکن کثافط دونستن رازهاتون منم ، تا دیروز آشناتون حبابین پشتم خالی ، رخ نمایین دهنید ، صوت ندارید کتمان احساسامین بریدم ، تار و مارم ، داد و قالم و آه و نالم خوردن افسوسه راه و چارم برای نا آشنایی هاتون من فقط چندتا گامی هم قدمی میخواستم از پاتون ولی فهمیدم همپایی نیست ، وقتی دست هاتون با ولع شروع کردن به سفت کردن نعل ها و زین کردن اسب هاتون و من تنها موندم لای هم نوع هام لحظه لحظه خالی میشه نای هر دو پام کار من سوال ، راه من جدا مجبورم به رفتن به دنبال جواب توو یه جای ممنوعه