این یکی نه داده، نه فریاده سکوتِ محکم عربده هاست کشیده تو صورتِ وحشت زده این یکی رَد شده از لبه هاست ول شده از بندِ جهت چون اومده از جاده ی حبسِ نفس انگشتاش خط انداخته بودن روی میله های سردِ قفس این یکی زندگی رو طلبکاره این یکی شعرای ناراحت داره این یکی یه من از کلِ ماهاست قدِ یه شاهنامه خطر داره کلی سیم پَره ول داده واسه چوبایِ لای چرخاش پاها میکنن برگا رو لِه این یکی وایساده پای برگاش طوفانِ حرکت عقربه هاست تو شهرِ سکونِ ثانیه ها مسیرای مستقیم دیکته میشن این یکی شروع زاویه هاست از توده ی بی افیون از شهر عاشقای بی معشوق از دنیای پرتی میاد که گناه چشما دیدن بود این یکی منم (منم)، یه حادثه ی رخ داده (رخ داده) این یکی منم (منم)، یک اتفاق افتاده (افتاده) نور میتابه از پشتِ سرم نمیبینه هیچ کس چهرمو چشم تو چشمم با سایه ام میگه تعریف بکن قِصتو نوک میزدن کلاغای بد طینت رو طنینِ مظلومِ صدا جون میدادن جنینایِ حلال لای فکرایِ مشغول زِنا قصه ام قصه یِ خونه، رفیق دنیا قانونِ زوره، رفیق اگه آروم تو سکون خوابیدی شک کن شاید شب شبیخونِه، رفیق این یکی از هیچی پشیمون نیست ولی احوالی بد پریشونه، رفیق خوش نیومدم به مذاقشون سر بالا میمیرم نه غریبونه، رفیق هفت سال لیتیوم، سیتالوپرام پروپرانول، پوکساید، دپاکین، ایمی پرامین فلوکستین، آلپرازولام، سرترالین اووردوز روی زولپیدم باهام از دلِ قرص حرف نزن که من تا تهِ راهو رفتم توی دستام بوده پُتک تردید و باهاش همه ناکجاها رو گشتم این یکی صعود پرتابو دیده خودش دوخته، خودش صد بار بریده این یکی روحش تیکه پاره است بی حسیِ پنبه ها رو دیده نه منتظر، نه کسی منتظرشه شتکِ دیروز روی فرداست تو یه قایق با یه بادبانِ پاره خط میندازه با پاروی دردا روی دریا (دریا)، مه آلوده آینده دنیا با یه خنده میگه (دنیا با یه خنده میگه) گرفته هاشو پس نمیده (گرفته هاشو پس نمیده) این یکی از جاش کنده میشه هستیم جایی که خطاست بودن یعنی مالِ موندن نی پنبه ها جلادن تو اکثرِ حنجره ها، نای خوندن نی زمانو از چنگمون ربودن شعر دیگه دیره رو سرودن بسمون نی؟ نمیخوای بفهمی سهممون چی؟ نقشمون چی؟ میخوای خم بشی باز نردبون شی؟ پوست کلفت باش، رَد میشی از دردِ پوچی تا کی با چشمِ پُر برقصیم و خنده به زنجیر و غل ببندیم سیریم از حسرتِ زیستن پس کِی باید شعله ور شیم بیخیال شعر و وزن و قافیه (شعر و وزن و قافیه) از این جا به بعد یه نثرِ ساده است (از این جا به بعد یه نثر ساده است) بیخیال هر افیون قرص و (بی خیال هر افیون و قرص و) هر چیزی که بهت توهمِ آرامش و آزادی میده (هر چیزی که بهت توهم آرامش و آزادی میده)