از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه دزدیده از خلایق و پنهان ز خشم شاه در این شب سیاه ♪ آنگونه عاشقم که اگر دست بر زنی چون ماجرای موج بیابی مشوشم آنگونه عاشقم که اگر پای بر نهی دریای دامن تو بسوزد در آتشم با یاد من غمینی و من با غمت خوشم از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه ♪ تلفیق خون و برف و بهار است دامنت تصویر سبز سرخه حصار است دامنت خود حسرت هزار سوار است دامنت در شیشه های رنگی بنگر به چشم شاه انگار سوی توست اگر میکند نگاه در مقدم تو میزنم امشب نقاره را بیدار میکنم چشم خمارِ خفته شمس العماره را از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه در این شب سیاه!