ناگاه نهان رفتم تا گاه فراموشی آنجا که نهان گفتند اسرار به خاموشی ناگاه نهان رفتم تا گاه فراموشی آنجا که نهان گفتند اسرار به خاموشی ♪ از گام چو بیرونم آهنگ دگرگونم دل گوش بکن می دان آیین هم آغوشی ناگاه نهان رفتم تا گاه فراموشی آنجا که نهان گفتند اسرار به خاموشی ♪ من گم شده بحثم از درس برونم هم این کاسه خالی چون بحری است که مینوشی ناگاه نهان رفتم تا گاه فراموشی آنجا که نهان گفتند اسرار به خاموشی ♪ این گام بزن گامی گر پخته و گر خامی از آب بخاری کو تا بر نزند جوشی تا بر نکند کوهی فرهادی و اندوهی شیرین نشود عشقی تن را نرسد هوشی ناگاه نهان رفتم تا گاه فراموشی آنجا که نهان گفتند اسرار به خاموشی ♪ مقصد همه آهنگ است خورشید هماهنگ است از بهر سکون می رو ای گام چه میکوشی ♪ نور است صدا و عالم در خامشی و هر دم حرفی است که میخواند مستان به فراموشی ناگاه نهان رفتم تا گاه فراموشی آنجا که نهان گفتند اسرار به خاموشی خالی است قدح چون نی از هر دم پی در پی بی هوش چه میداند هر چشمی و هر گوشی