به آلبوم شبی تار سحر نظر کردم به یاد عمر گذشته شبی سحر کردم به یادبود عزیزان دمی به سر بردم شبی دومرتبه با عمر رفته سر کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم مناظری ز حیات گذشته را دیدم بدیدم آن همه باز دیدهدیده پر گوهر کردم نشان کودکی از مام خسته پرسیدم دوباره دیدنی از چهره پدر کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم هنوزم آن خاطرات در یاد هست اگر چه بر سر آن زندگی هدر کردم ولی طراوت عکس گذشته ام می گفت به هر حساب در این ماجرا ضرر کردم ولی طراوت عکس گذشته ام می گفت به هر حساب در این ماجرا ضرر کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم به آلبوم شبی تار سحر نظر کردم به یاد عمر گذشته شبی سحر کردم به یادبود عزیزان دمی به سر بردم شبی دومرتبه با عمر رفته سر کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم به هر دریکه شدم ، بی نتیجه برگشتم دری گشوده نشد، خویش در به در کردم