آن شب هستي را چه جلوه ها بود تو بودي دنيا به کام ما بود عشقت با جان من آشنا بود عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود مه چون چهره ي تو رويايي شده بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود تو بودي دنيا به کام ما بود عشقت با جان من آشنا بود عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود مه چون چهره ي تو رويايي شده بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب ناله ي ني غوغا ميکرد آن شب ناله ي ني غوغا ميکرد شوري در دل ما برپا ميکرد اشک را ز نهان افشا ميکرد چه دامنم ز شوقت پر از ستاره ها بود خدا گواه ما بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود امشب وصلت را از خدا ميخواهم امشب وصلت را از خدا ميخواهم دستم بر دامانت دستم بر دامانت تو را ميخواهم تو را ميخواهم ميخواهم باز آيي روي مه بنمايي ببشيني به برم بر جسمم جان بخشي هر دم در من بخشي بنشاني شررم آن شب هستي را چه جلوه ها بود تو بودي دنيا به کام ما بود عشقت با جان من آشنا بود عشقت لاله صفت لب بر خنده گشود مه چون چهره ي تو رويايي شده بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود آن شب هستي را چه جلوه ها بود