لانه سرد پرستو در زمستان مانده تنها انتظاری کهنه دارد بی نوازش مانده حیران بسترش خالی ز پرها روز و شب با غم سرآرد آه ای پرستوی مسافر پرگشا چون مرغ طوفان گرد غم زین خانه بیفشان فضا را پر طنین کن قاصد دور دیاران, قاصد دور دیاران کو کجا شد آن همه شور آن همه پیمان کجا شد روزگاران, روزگاران کو سرود گرم دلها خنده مست بهاران بانگ نوشانوش یاران حلقه دستان ما کو کو کجا شد طعم لب ها عشق پنهان از نظرها گرم تب ها طپش ها قصه نجوای شب ها قصه نجوای شب ها لانه متروک تو, آه دیده در راه تو بسته کز دریچه پر گشایی در نگاه انتظارش آرزوها پر کشیده تا تو از در کی درآیی, آه ای پرستوی مسافر پرگشا چون مرغ طوفان گرد غم زین خانه بیفشان فضا را پر طنین کن قاصد دور دیاران, قاصد دور دیاران