باد صبا، بر گل گذر کن، گل گذر کن، گل گذر کن وز حال گل ما را خبر کن، نازنین، ما را خبر کن با مدعی کمتر بنشین با مدعی کمتر بنشین نازنین، ای مه جبین بیچاره عاشق ناله تا کی؟ ناله تا کی؟ یا دل مده یا ترک سر کن، ترک سر کن شد خون فشان چشم تر من پر خون دل شد ساغر من ای یار عزیز، مطبوع و تمیز در فصل بهار با ما مستیز آخر گذشت آب از سر من ببین چشم تر من ببین چشم تر من ببین چشم تر من تو را نادیدن ما غم نباشد، غم نباشد، غم نباشد وای که در خیلت به از ما کم نباشد، کم نباشد من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد مبادا در جهان دلتنگ رویی که رویت بیند و خرم نباشد ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل من اول روز دانستم که این عهد که با من می کنی محکم نباشد ای دل مکن یارا، دلم مجروح مگذار، مگذار که هیچم در جهان مرهم نباشد که هیچم در جهان مرهم نباشد ای دل