Kishore Kumar Hits

Alireza Assar - Jang-e-Emam Hosein şarkı sözleri

Sanatçı: Alireza Assar

albüm: Molay-e-Eshgh


می رود آقا به سوی خیمه ها
مشک سوراخی به روی شانه ها
مشک یعنی رمز محیا و ممات
مشک یعنی رشته ای سوی نجات
مشک یعنی آبروی یک دلیر
مشک یعنی نعره آن نره شیر
مشک یعنی العطش در دشت خون
مشک یعنی رمز حق در کاف و نون
مشک یعنی پاسداری از لوا
مشک یعنی دست از پیکر جدا
مشک یعنی کاف حق باشد زتن
مشک یعنی بر تن مردان کفن
در دلش سوز گداز حالی است
در کنارش جای یاران خالی است
چون که دستار پیامبر سر نهاد
یاد آن ایام پر محنت فتاد
تیغ حیدر بست، ردا بر دوش داد
ناله طفلان خود را گوش داد
گوئیا او خود همان پیغمبر است
یا همان شیر ژیان خیبر است
زینبش را ناگهان او زد صدا
از میان خیمه بیرون شد خدا
گفت خواهر این وداع آخر است
چون حسینت بی معین و یاور است
این رسالت بر تو هم بنهاده اند
نام تو ام المصائب داده اند
بهر طفلانم فقط مادر تویی
ملجع درماندگان خواهر تویی
بعد من تنها روی از من جدا
دل قوی دار و توکل بر خدا
خواهرم دیگر سخن پایان رسید
نوبت سالار مظلومان رسید
چون به زین ذو الجناح او جا گرفت
آفتاب عالم و دنیا گرفت
پس روان در جنگ ثار اله شدی
عالمی در ماتم آن مرد شدی
چون حسین مرکز به دورش کردگار
دست خود بالا گرفت در کارزار
هل منی زد بر جمیع اشقیاع
یک نفر پاسخ ندادش جز خدا
گفت لشگر من حسینم من حسین
آدم و عالم ز داغم شور شین
این چنین مهمان نوازی می کنید؟
با حبیب الله بازی می کنید؟
کی پذیرایی ز مهمان تیغ بود؟
بازی طفلان کجا با جیغ بود؟
خود شما دعوت زمن بنمودئید
تیغ و خنجر روی من بگشوده اید
دعوتم کردید آیم سویتان
آمدم این است وفای کویتان
من نسب از پشت احمد می برم
سینه عدوان حق را می درم
آنکه باشد جانشین مصطفی
باب من باشد علی مرتضی
من حسینم ابن زهرای بتول
پاره تن نور چشمان رسول
تشنه ام بر بوسه شمشیرتان
آمدم مردی ندیدم بینتان
گفت حجت بهر ایشان شد تمام
تیغ ها عریان نمودند از نیام
کوفیان از رو به رویش در فرار
هر کسی در فکر جانش بی قرار
صف شکن غرید و لشگر غرق آه
آمد و تا خیمه گه دارد نگاه
تا که قلب لشگر دون را شکافت
زینب آن سو مضطرب قلبش گداخت
صف زد و شمشیر حق بر خصم دون
بر زمین افتاده اند و آه فزون
تا که سنگی روی پیشانی نشست
خون جهید آقا به صورت برد دست
حرمله بنشست، کمانش را کشید
تیر او در سینه مولا دوید
از قفا بیرون کشید آن تیر غم
خون روان از جایگاه پیر هم
نیزه ای از پشت تن را بوسه داد
از جلو بیرون، سپس از زین فتاد
صورتش محکم به روی خاک خورد
بر لبش بسمه له به الله بود
ضربتی بر دست چپ آمد فرود
آن دگر بر گردنش زد با عمود
پس به شمشیر تکیه کرد و ایستاد
قوم دون را همچنان اندرز داد
نیزه ای دیگر به پشتش شد فرود
کرد بیرون و بزد از رو به رو
ناگهان تیری گلویش را درید
از گلوی پاک او خون می جهید
هی ز جا برخاست هرکس ضربه زد
هی فتاد و کربلا را بوسه زد
ضربتی بر روی دندان ها زدند
آتش غم بر دل و جان ها زدند
مالک ابن نصر کندی پیش بود
در پی اش خولی کافر کیش بود
یک نفر دستار او را باز کرد
یک نفر پیراهنش را ساز کرد
آن دگر تا دست و انگشتر بدید
بی درنگ انگشت آقا را برید
بعد از آن شمر لعین آمد ز راه
آن طرف زینب دوان تا قتلگاه
شمر کافر از قفا سر را برید
رو به رو زینب، دل از مولا برید
حائلی از اشک تا مقتل فتاد
گوئیا زینب همانجا جان بداد
سر به روی نیزه لشگر شادمان
رو به روشان در حرم آه و فغان
تیره شد خورشید در ظهر بلا
باد سرخی می وزید در کربلا
کوفیان کف می زدند و هلهله
از حرم تا قتلِگه در ولوله
یا اخا آیا تو هستی این چنین؟
پس چرا بی سر فتادی بر زمین؟
یا اخا جان در لحیم همچون نی است
با که گفتی یا اخا ادرکنی است؟
یا اخا بین خیمه را آتش زدند
این لعینان قوم دون اند و بدند
لب به رگ های بریده می نهاد
از مکان تا لا مکان فریاد داشت
این حسین است بر زمین افتاده است
قطره آبی به او کس داده است؟

Поcмотреть все песни артиста

Sanatçının diğer albümleri

Benzer Sanatçılar