تا کی گریزی از اجل، در ارغوان و ارغنون؟ نه کش کشانت می برند، انا الیه راجعون تا کی زنی بر خانه ها، تو قفل با دندانه ها؟ تا چند چینی دام ها؟ دام اجل کردت زبون این باغِ من، آن خوانِ من، این آنٍِ من، آن آنٍِ من ای هر من ات هفتاد من، اکنون کهی از تو فزون کو عشرت شب های تو؟ کو شکرین لب های تو؟ فرزند و اهل و خانه ات، از خانه کردندت برون تا کی گریزی از اجل، در ارغوان و ارغنون؟ نه کش کشانت می برند، انا الیه راجعون تا کی زنی بر خانه ها، تو قفل با دندانه ها؟ تا چند چینی دام ها؟ دام اجل کردت زبون ♪ برکن قبا و پیرهن، تسلیم شو اندر کفن بیرون شو از باغ و چمن، ساکن شو اندر خاک و خون برکن قبا و پیرهن، تسلیم شو اندر کفن بیرون شو از باغ و چمن، ساکن شو اندر خاک و خون امروز ضربت ها خوری، وز رفته حسرت ها خوری زان اعتقاد سرسری، زان دین سست بی ستون تا کی گریزی از اجل، در ارغوان و ارغنون؟ نه کش کشانت می برند، انا الیه راجعون تا کی زنی بر خانه ها، تو قفل با دندانه ها؟ تا چند چینی دام ها؟ دام اجل کردت زبون این باغِ من، آن خوانِ من، این آنٍِ من، آن آنٍِ من ای هر من ات هفتاد من، اکنون کهی از تو فزون کو عشرت شب های تو؟ کو شکرین لب های تو؟ فرزند و اهل و خانه ات، از خانه کردندت برون تا کی گریزی از اجل، در ارغوان و ارغنون؟ نه کش کشانت می برند، انا الیه راجعون تا کی زنی بر خانه ها، تو قفل با دندانه ها؟ تا چند چینی دام ها؟ دام اجل کردت زبون