بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو بوی یاس جانماز ترمه ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگی مو در می کنم شادی شکستن قٌلک پول وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردنِ زیاد بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگی مو در می کنم فکر قاشق زدن دخترِ ناز چشم سیاه شوق یک خیز بلند از روی بُته های نور برق کفش جفت شده رو گنجه ها با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگی مو در می کنم عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتنِِ جریمه های عید مدرسه بوی گلای سرخی که آبی می شن رو غزلا با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگیمو در میکنم بوی باغچه بوی حوض، بغضِ تنگِ ماهی شب جمعه پیِ فانوس توی کوچه گم شدن توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی با اینا زمستونو سر می کنم با اینا خستگیمو در می کنم فکرِ سردِ حافظه، در شبِ تبعیدی عکس هفت سین، زرد و پاره، ته اخمِ چمدون بی بال بی سر، یه فرشته می گه ولکام تو LA با اینا زمستونو سر می کنم با شما بهارو باور می کنم با اینا زمستونو سر می کنم با شما فردا باور می کنم End