پشت پرچین هراس چشمه ساری ست زلال که ز بن چشمه ایمان جاری ست در کنار چشمه باغ زیتون در آستانه صبح عطر مریم ها را در مسیحایی انفاس سپید میریزد تا تن مرده ز نو برخیزد نخل ها سبز و بلند خوشه هاشان پر بار حاجتی نیست به سنگ سر به تعظیم تو دارند انگار در کنار چشمه باغ زیتون در آستانه صبح عطر مریم ها را در مسیحایی انفاس سپید میریزد تا تن مرده ز نو بر خیزد نخل ها سبز و بلند خوشه هاشان پر بار حاجتی نیست به سنگ سر به تعظیم تو دارند انگار پشت پرچین هراس،چشمه ساری ست زلال