شب ها که دریا، میکوفت سر را بر سنگ ساحل چون سوگواران شب ها که میخواند، آن مرغ دلتنگ تنهاتر از ماه، بر شاخساران شب ها که میریخت، خون شقایق از خنجر باد بر سبزه زاران شب ها که میسوخت، چون اخگر سرخ در پای آتش، دلهای یاران ♪ شب ها که بودیم، در غربت دشت بوی سحر را، چشم انتظاران شب ها که غمناک، با آتش دل ره میسپردیم، در زیر باران شب ها که میریخت، خون شقایق از خنجر باد بر سبزه زاران شب ها که میسوخت، چون اخگر سرخ در پای آتش، دلهای یاران ♪ غمگینتر از ما، هرگز نمیدید چشم ستاره، در روزگاران شب ها که بودیم، در غربت دشت بوی سحر را، چشم انتظاران ای صبح روشن، چشم و دل من روی خوشت را آیینه داران باز آ که پر کرد، چون خنده تو آفاق شب را، بانگ سواران شب ها که میخواند شب ها که می سوخت