نیمه شب ها در خیابان عاشقی در خیابان می نوازد مویه ی مهتاب یاد یارم در میان و رنگ آواز بنان و لغزش آرام من در خواب پشت هر ثانیه آوای نامت آوازه منه یاد بودنت آروم جون و همراهه تنه روی رفتن دوری کردنت تاب از دلم برد هی داد از سفر ای داد از دلت هر لحظه ام مُرد ببار باران ببار یادم یارم بیار الا یا ایها الساقی کجایی مرا با توست چندین آشنایی در این تاریک پُر تکرار بی تو نمانده عاشقی شعری صدایی پشت هر ثانیه آوای نامت آوازه منه ای که بودنت آروم جون و همراهه تنه راهی می شورم دور از تو بودن تاب از دلم برد پایان تو باشی باید نترسیم دل به طوفان سپرد ببار باران ببار یادم یارم بیار من از دیوار بی پایان گریزانم من از تکرار پی در پی پشیمانم در این شهر چراغانی بی شب من از تاریکی شب ها پریشانم