من که یادم رفته دیروز راهی دیدارِ فردا من، ترک های کویرم تشنه ی آغوشِ دریا من که یادم رفته دیروز و فراموشم نمیشه بوده یاد تو هوای تو قرار من همیشه آمدم از راه دور و همچنان دورم من از تو داستان چاه و ماهه تشنه ی نورم من از تو گرچه هرچه در گذشته خوانده ام کردم فراموش از تو خواندن مانده با من آه آیا میدهی گوش داشتن از تو قشنگه بی قراری از تو دارم هوش خوابه عقل دنگه دلشده جان می سپارم گرچه هرچه در گذشته خوانده ام کردم فراموش از تو خواندن مانده با من آه آیا میدهی گوش پاره ای از یاد ماهت بر دلم افتاده، بنگر داغ، زنده، شاد، روشن می شوم خورشید دیگر من که یادم رفته دیروز راهی دیدارِ فردا من ترک های کویرم تشنه ی آغوشِ دریا