شبهای با تو بودن عادت من یا به مستی یا به تو شبهای با تو بودن عادت تو یا به مستی یا به من شبهای با تو بودن عادت من یا به مستی یا به تو شبهای با تو بودن عادت تو یا به مستی یا به من من که عادت کرده بودم به دیدنت در ماهتاب چهره ی زیبا به خواب معجزه بود، معجزه بود، معجزه در دلبری دلبری بود یا پری بود یا ستاره یا مهی شبهای با تو بودن عادت من یا به مستی یا به تو شبهای با تو بودن عادت تو یا به مستی یا به من از کنار پرده های تار تاریک شبم از کنار پرده های تار تاریک شبم عادت مهتاب هر شب یا به خوابم یا به خوابت یا به مستی یا به ما یا به خوابم یا به خوابم یا به مستی یا به ما من که عادت کرده بودم به دیدنت در ماهتاب چهره ی زیبا به خواب معجزه بود، معجزه بود، معجزه در دلبری دلبری بود پری بود... پری بود... پری بود... پری بود... شبهای با تو بودن عادت من یا به مستی یا به تو شبهای بی تو بودن هجرت تو، هجرت تو هم ز مستی هم ز من