زمستنو بم داد رفت غیب شد نمی شه پیداش کرد دور شد چشماشو باختم من همون جایی که رویامو ساختم تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه چی نفس میکشی یا نه تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه این یه قفس میکشی با من تو میدونستی آخرش تنهام نباید می کردم باورش حرفاتو که فقط گرم میشی تو بغل منو میگفتی هر دفعه نرو نداری طاقت سرمارو الان بیدارم تا صبح بیحالم و خل میشستی رو پام میکردی لیوانمو پر چرا فکر می کردم با همه فرق داری ولی واسه تو راحته تنهایی قول دادی بینمون فاصله نیادش ولی فقط بازی میکردی تو واسه من نمایش الان من موندم و عکس تو این قابش کی می تونه ببره این همه خاطره ا یادش ا قلبم نمیکنم بیرون کسیو الان نیست ندارم من بی اون حسیو خیلی آروم و زود رفتی از پیشم با این که از همون روز اول میدونستی تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه چی نفس میکشی یا نه تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه این یه قفس میکشی با من ♪ هوای سرد، حواس پرت منم و بطر عرق و یه سلام تلخ بگم که رفت، بهمن میاد بگو دلت یکم لبخند می خواد تو بودی و من و یه عالمه حس که کشتیم و شدیم تهش فقط یه آدم فس که هنوز باورش نمی شه اینه آخر قصه هنوزم سخته این تنهایی طاقت فکرش زمستون میگفتی اولش میاد برف شدش کم کمش زیادتر من و تو این همه فاصلمون این مسیرو من تا مقصدش پیادم وقتی بدترش سیاه تر شده ما اون همه خاطرمون دنیامون صاف بود ولی من و تو کردیم دودیش اون همه خاطرهامون برامون کم نیست خوبیش که الان روی همه چی چشمامون بستیم رو این تو که از اولم میدونستی شبیه من نیستی تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه چی نفس میکشی یا نه تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه این یه قفس میکشی با من تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه چی نفس میکشی یا نه تو که از اول میدونستی از همون اول میدونستی که تهش میشه این یه قفس میکشی با من