ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پرشکوه تنهایی و خلوت من ای شط شیرین پرشوکت من ای با تو من گشته بسیار در کوچه های بزرگ نجابت در کوچه های فروبسته استجابت در کوچه های سرور و غم راستینی که مان بود در کوچه باغ گل ساکت نازهایت در کوچه باغ گل سرخ شرمم در کوچه های نوازش در کوچه های چه شب های بسیار تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن در کوچه های مه آلود بس گفت و گو ها بی هیچ از لذت خواب گفتن در کوچه های نجیب غزل ها که چشم تو می خواند گهگاه اگر از سخن باز می ماند افسون پاک منش پیش می راند ای شط پرشوکت هرچه زیبایی پاک ای شط زیبای پرشوکت من ای رفته تا دوردستان آنجا بگو تا کدامین ستاره ست روشن ترین هم نشین شب غربت تو؟ ای هم نشین قدیم شب غربت من ای تکیه گاه و پناه غمگین ترین لحظه های کنون بی نگاهت تهی مانده از نور در کوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه در کوچه های چه شب ها که اکنون همه کور آنجا بگو تا کدامین ستاره ست که شب فروز تو خورشید پاره ست؟