Kishore Kumar Hits

Forough Farrokhzad - Ayehaye Zamini şarkı sözleri

Sanatçı: Forough Farrokhzad

albüm: What Remains Is Voice


آنگاه خورشید سرد شد
و برکت از زمین ها رفت
و سبزه ها به صحراها خشکیدن
و ماهیان به دریاها خشکیدن
و خاک مردگانش را
زان پس به خود نپذیرفت
شب در تمام پنجره های پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راه ها ادامه خود را در تیرگی رها کردند
دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچ کس دیگر به هیچ چیز نیندیشید
در غارهای تنهایی بیهودگی به دنیا آمد
خون بوی بنگ و افیون می داد
مرداب های الکل با آن بخارهای گس مسموم
انبوه بی تحرک روشن فکران را
به ژرفنای خویش کشیدند
و موش های موذی
اوراق زرنگار کتب را
در گنجه های کهنه جویدند
خورشید مرده بود
خورشید مرده بود
و فردا در ذهن کودکان
مفهوم گنگ گمشده ای داشت
آنها قرابت این لفظ کهنه را
در مشق های خود
با لکه درشت سیاهی تصویر می نمودند
بیچاره مردم
دلمرده و تکیده و مبهوت
در زیر بار شوم جسدهاشان
از غربتی به غربتی دیگر می رفتند
و میل دردناک جنایت
در دستهایشان متورم می شد
آنها غریق وحشت خود بودند
و حس ترسناک گنه کاری
ارواح کور و کودنشان را مفلوج کرده بود
شاید هنوز هم
در پشت چشم های له شده
در عمق انجماد
یک چیز نیم زنده مغشوش
بر جای مانده بود که در تلاش بی رمقش میخواست
باور کند صداقت آواز آب را
شاید
شاید ولی چه خالی بی پایانی
خورشید مرده بود
و هیچکس نمی دانست
که نام آن کبوتر غمگین
که از قلب ها گریخته ایمان است

Поcмотреть все песни артиста

Sanatçının diğer albümleri

Benzer Sanatçılar