...دیو و فرشته به تُخ ...دیو و فرشته به تُخ ...دیو و فرشته به تُخ سودای سختِ سقوط است آنچه از هر سلولَم بُرون تازد مرا زبون سازد حالم اَخمون باشد صد جلوه ی نامرادی در دی اِن اِیِ مغبونِ من تابَد نتیجه فعلا تا بعد آخ! فعلا تا بعد ...دیو و فرشته به تُخ ...دیو و فرشته به تُخ ...دیو و فرشته به تُخ درمان من، مشکوک است فریاد من، ناکوک است سودا پیمودنِ بیهوده از کابل تا موصل و کرکوک است آخ! مشکوک است آخ! ناکوک است عتاب یار پری چهره عاشقانه بِکَش که یک کرشمه تلافیِ صد جفا بِکند صد جفا بِکند دلا بسوز که سوز تو، کارها بِکند کارها بِکند نیاز نیم شبی دفع صد بلا بِکند صد بلا بِکند، صد بلا بِکند کشور تنها بلا خیز است هم از بالا بلا خیزد هم از آنها بلا خیزد هم از آقا بلا خیزد آه، جانم فرو ریزد جُذام و گال در جسمم خوره با من درآمیزد زیر این بار امانت زِرتم قمصور است و کمرم شکسته ست آه! رفتم از دست آخ! جانم خسته ست امور ناپیوسته ست سودای سختِ سقوط است آنچه از هر سلولَم بُرون تازد مرا زبون سازد حالم اخمون باشد نتیجه فعلا تا بعد (...آه! بلا خیزد (دیو و فرشته به تُخ (...جانم! فرو ریزد (دیو و فرشته به تُخ (...آه! رفتم از دست (دیو و فرشته به تُخ (...آخ! جانم خسته ست (دیو و فرشته به تُخ (...امور! ناپیوسته ست (دیو و فرشته به تُخ (...آخ! مشکوک است (دیو و فرشته به تُخ (...آه! ناکوک است (دیو و فرشته به تُخ (...حالم اخمون باشد (دیو و فرشته به تُخ (...امور ناپیوسته ست (دیو و فرشته به تُخ (...کمرم شکسته ست (دیو و فرشته به تُخ آه! رفتم از دست دیو و فرشته به تُخـ ـمَم