از سر به ته هر شش جهت از برون راه نیست نیست از ته به سر از درون بارها رفته ایم لی لی ات به روی فرش آه نویدکم نوید مادرت برادرت نوید لی لی ات به روی فرش آه نویدکم نوید زخم هم اتاق شد با برادران زخمی ات ز نامفهوم مادرت برادرت نوید نامفهوم برای سفرند سفرهایی که دربست برای گذرند حیله هایی که کافی برایت پخته اند پختگانی که قاضی حسابی زبده اند زبده اند زبده اند نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت روز شب نامفهوم ساعتی منع عشق خیس خواب حال تب راحتی نامفهوم مدارا دشمن نامفهوم دوش کفن حرف باقی ساقی نامفهوم خواب خور آرام آه نامفهوم مرا تو را تنها گذاشت نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق لی لی ات به روی فرش آه نویدکم نوید مادرت برادرت نوید لی لی ات به روی فرش آه نویدکم نوید زخم هم اتاق شد با برادران زخمی ات ز نامفهوم مادرت برادرت نوید نامفهوم برای سفرند سفرهایی که دربست برای گذرند حیله هایی که کافی برایت پخته اند پختگانی که قاضی حسابی زبده اند زبده اند زبده اند نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت نامفهوم عاشقی که نامفهوم سر عشق نامفهوم برنداشت از سر به ته هر شش جهت از برون راه نیست نیست از ته به سر از درون بارها رفته ایم درود به مردم شریف ایران نوید افکاری ام روی صحبت من فقط با ایران نیست مخاطب من هر آدمیه که دم از انسانیت می زنه و ذره ای شرافت تو وجودشونه