هزار فرسنگ رفتی و پیچ آخر رو اشتباه پیچیدی به همه جا سر زدی و به هیچ کجا نرسیدی همیشه تقصیر بقیه بود، تصمیم هاش ولی واسه خودت بود هرچی می دیدی می خواستی، منم همه چیم رو دادم کَمِت بود می گفتی عشق مثلِ بهاره / تو دلم پر از پروانه ست بی تو بودن محاله / زندگی چه شاعرانه ست بهار میاد و می ره / این طبیعتِ روزگاره وقت جدایی که شد هرکی دنبال بهانه ست هیچوقت نخواستی بفهمی فرق بین تنهایی و تنها بودن این رو صدبار شنیدی: ساختن سخت تره از سوزوندن جای یه کسایی رو می شه عوض کرد، جای یه کسایی همیشه خالیه تا نزدیکِ قلّه هزار قدم و واسه سقوط یه قدم کافیه می گفتی عشق مثلِ بهاره / تو دلم پر از پروانه ست بی توبودن محاله / زندگی چه شاعرانه ست بهار میاد و می ره / این طبیعتِ روزگاره وقت جدایی که شد هرکی دنبال بهانه ست هزار فرسنگ رفتی و پیچ آخر رو اشتباه پیچیدی به همه جا سر زدی و به هیچ کجا ...