اگه چشمای قشنگت میتونه یه ادم و که عاشقه خسته کنه یا کدوم جادو میتونه اینجوری به خودش ادم و وابسته کنه کم گلایه کن با اون لبای داغ اشکا رو اینجوری از چشات نریز تلخیام تقصیر من نبود و نیست چونکه من مامورم و معذورم عزیز اگه که ما نبودیم معلوم نبود مملکت دست کدوم جاکشی بود سینه های مرمری شوق تنت بعد این مال کدوم داعشی بود با دلم واسه لبات واسه چشات گل تو دست باد پرپر بود اگه که یه روز شکنجه کردمت واسه امنیت کشور بود نباید به عمق شب شک بکنم نباید روز و تصور بکنم اگه شلاق بزنم به پشت تو یا تورو میون چادر بکنم دیگه از هیچی نترس هیچی نگو دیگه هرگز نمیان روزای زشت بیا و حرفای قشنگ یا که به زور مردم و میکشونیم سمت بهشت