همه ی حوضای بی ماهی فرشتگان هرجایی همه رو فراموش میکنم نذر بناگوش میکنم همه ی مشکلات ذاتی همه ی مایعات قاطی همه رو فراموش میکنم نازتو پاپوش میکنم عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزم، عزیزِ من، دِ عزیزِ من، عزیزم، عزیزم همه ی طبلای تو خالی رسانه های خال خالی همه رو فراموش میکنم مِهرتو روتوش میکنم همه ی روزای به باد رفته پرندگان وا رفته همه رو فرامووش میکنم تو رو هم آغوش میکنم روزهای جوانی زیر ضد هوایی خواندیم با هم آواز خاموش به صدای جاز بچه ها کوچک بودند فارغ از موشک بودند روشنایی که آمد بزم ما سر آمد ترکش عشق تو در تانک من نشست زخم زبان تو اعصاب من گسست تو گشتی ناپدید برا مدتی مدید هر کس سوی تو گشت اثری از تو ندید چون پدیدار شدی سرد و بیمار شدی در چشمان تو نبود رنگ امید در این دوران طلایی نمیخوام راک انتحاری نمیخوام پاپ انتقادی فعل ماست حال استمراری بیا با هم برقصیم از خرسا نترسیم بر پشت بام شهر تا بامداد سحر در این دوران طلایی نمیخوام راک انتحاری نمیخوام پاپ انتقادی فعل ماست حال استمراری بیا با هم برقصیم از خرسا نترسیم بر پشت بام شهر تا بامداد سحر بیا با هم بخونیم از جمع جا نمونیم بیا با هم بمونیم تا وقتی جوونیم کار ماست تا صبح ولنگاری فعل ماست حال استمراری فعل ماست حال استمراری "بی" راک انتحاری