سال های سال دنبال راه محال گشتم سرخورده برگشتم بر فرض مثال آشفته کویت گشتم شرمنده رویت هستم ول میگردم الکی میخندم از دویدن خستم با من بنشین میدونم چیزی نمیدونم دنیا هست رو شونم سنگین معجزات را من تنها باور نکردم که من بر معجزه تکیه کردم .در جهت باد پرکشیدم از شاخه ای به شاخه ای پریدم ول میگردم الکی میخندم از دویدن خستم با من بنشین چون میدونم چیزی نمیدونم دنیا هست رو شونم سنگین ول میگردم الکی میخندم از دویدن خستم با من بنشین چون میدونم چیزی نمیدونم دنیا هست رو شونم سنگین به رفیق شفیق و می کبد و دل خود دادم از داده خویش دلشادم در پی زیبا رویان گر آب روی خود دادم از رفته خویش دل شادم ول میگردم الکی میخندم از دویدن خستم با من بنشین چون میدونم چیزی نمیدونم دنیا هست رو شونم سنگین من میگردم الکی میخندم از دویدن خستم با من بنشین چون میدونم چیزی نمیدونم دنیا هست رو شونم سنگین