تو نشنیدی صدات کردم نمیدیدی نگات کردم ازت خواستم نفهمیدی چی میخواستم نپرسیدی تو دنیای خودت بودی و میرفتی تو دائم زیر لب چیزی رو میگفتی تو روی آسمونها در سفر بودی همش آشفته و آسیمه سر بودی حالا از من میپرسی من کجا بودم مگه یک لحظه من از تو جدا بودم تو نشنیدی صدات کردم نمیدیدی نگات کردم تو که عزم دیار عشق و کردی که تا عاشق نشد دل برنگردی تو که نامهربونی پرپرت کرد گل عشقو ولی پرپر نکردی چرا از گذر سینه ی ما گذر نکردی چرا این عاشق آشفته رو خبر نکردی تو نشنیدی صدات کردم نمیدیدی نگات کردم ازت خواستم نفهمیدی چی میخواستم نپرسیدی تو دنیای خودت بودی و میرفتی تو دائم زیر لب چیزی رو میگفتی تو روی آسمونها در سفر بودی همش آشفته و آسیمه سر بودی حالا از من میپرسی من کجا بودم مگه یک لحظه من از تو جدا بودم تو نشنیدی صدات کردم نمیدیدی نگات کردم تو که عزم دیار عشق و کردی که تا عاشق نشد دل برنگردی تو که نامهربونی پرپرت کرد گل عشقو ولی پرپر نکردی چرا از گذر سینه ی ما گذر نکردی چرا این عاشق آشفته رو خبر نکردی تو نشنیدی صدات کردم نمیدیدی نگات کردم