کاری به جز دوست داشتن تو من بلد نیستم با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم تندی مثل شلاق بارون میکنی پروانه قلبمو لرزون میکنی گلای تازه تازه شوق منو زخمی تر از خار بیابون میکنی با این همه کاری به جز دوست داشتن تو من بلد نیستم با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم دنبال تو سایه شدم بی اختیار و بی خبر افتاده میبری منو از این گذار به اون گذر بی اعتنا به بودن و نبودن این همسفر حتی نمیگی این منم یا که غبار پشت سر با این همه کاری به جز دوست داشتن تو من بلد نیسم با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم با تو بد نیستم تلخی نکن تندی نکن تو هم گرفتار منی بیشتر از اینم بد کنی تو پیش من نمیشکنی خود زمستونم باشی هنوز هوای تو خوشه دلسختی کولاک تو اگر چه عاشق کشه با این همه کاری به جز دوست داشتن تو من بلد نیستم با من بدی کردی ولی من با تو بد نیستم