مهتاب خونه ی دلم چراغ راه و ساحلم باور نکن که از غم و دلتنگی تو غافلم نگو که بی رحم و بدم اگه یه وقت حرفی زدم منو ببخش که پیش تو برای آشتی اومدم عاشق ترین تو منم از تو مگه دل می کنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم عاشق ترین تو منم از تو مگه دل می کنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم هوای عادتم شدی خودی تر از خودم شدی غریب شدم وقتی که تو از قصه ی من کم شدی مهتاج آشتی با توام ای خوب گُل تر از گُلم با نفست پُر کن منو از نفست خالی شدم عاشق ترین تو منم از تو مگه دل می کنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم عاشق ترین تو منم از تو مگه دل می کنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم آدم عاشق آدمه خدای بی خطا که نیست از سرد و گرم عاشقی آسوده و رها که نیست منم مثل آینه ی تو گاهی کدر میشم و تا امروز که صافمو زلال دیروزمو به روم نیار منم مثل آینه ی تو گاهی کدر میشم و تا امروز که صافمو زلال دیروزمو به روم نیار عاشق ترین تو منم از تو مگه دل می کنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم عاشق ترین تو منم از تو مگه دل می کنم سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم ترانه سرا: زویا زکریان