وقتي تو بستر بيماري ، بيقراري ميكردم
از دستاي پاك عيسي ، طلب ياري ميكردم
واسه بازگشت دوباره ، به يك ملت عاشق
از دل آوازه خوني ، من پرستاري ميكردم
ميگفتن كه گلنسا تو شاليزار دعا ميكاره
جاي هر دونه گندم يه شمع نذري ميذاره
ميگفتن دو كبوتر روي پرهاشون نوشتن
خدا آوازه خونه ديرينه رو خونه مياره
بازگشت دوباره من ، مثل معجزه ميمونه
گرچه واسه زنده بودن ، عشقه بهترين بهونه
مهتاب ، زير چادر غم واسه من لالايي ميخوند
گل سرخ شب تا سحر، واسه پاسداري ميموند
تو خيالم ، با همون دستهاي ناتوان و سردم
45 بهار عمرمو رو صحنه نقاشي كردم
صداي گريه فرزندانمو وقتي شنيدم
به خدا گفتم بزرگي از تو باشه برميگردم
هموطن خوب ميدونستم تو واسم دعا ميكردي
واسة سلامت من خدا رو صدا ميكردي
شنيدم قربوني كردي توي خاك پاك ايران
كه آوازه خون بمونه تا صداش نگيره پايان
بازگشت دوباره من ، مثل معجزه ميمونه
گرچه واسه زنده بودن ، عشقه بهترين بهونه
هموطن خوب ميدونستي قلب بيمارم تو سينه
ميتپه به عشقه اونكه هموطن هاشو ببينه
واسه ملتي بخونه ، از غم دل ديوونه
كه يه عمري عاشقونه ،خواستن كه آوازبخونه
بازگشت دوباره من ، مثل معجزه ميمونه
گرچه واسه زنده بودن ، عشقه بهترين بهونه
بازگشت دوباره من ، مثل معجزه ميمونه
گرچه واسه زنده بودن ، عشقه بهترين بهونه
عشقه بهترين بهونه
Поcмотреть все песни артиста
Sanatçının diğer albümleri