کتاب عشقمو با تو نوشتم تو مرد قصه هامي بسته به طلسم تو سرنوشتم همدم غصه هامي نمي دونم که مي تونم دست توي دستات بذارم سر بذارم رو شونه هات مثل بارون ببارم من عاشقم عاشقم من دروغ مي گي عزيزم با رقيب تو رو ديدم ديگه از تو بريدم بسه هر چي کشيدم نگات هزار هزار رنگ تو چشات پر نيرنگ همه حرفات دروغه که وفا نکردي يارم قسم به عشقت که مي پرستم بي تو زندگيم زندونه بي تو نمي خوام زنده بمونم واسه من مردن آسونه دوست دارم دوست دارم بي تو من فنا مي شم اگه بري ترکم کني ز غصه مبتلا مي شم من عاشقم عاشقم من