نه دیگه طاقتی نمونده من خودم خواستم اینجوری بشه من خودم خواستم اینجوری بره چون میدونستم باهام نیستش دلش هر بار میگفت این بهتره تو بری فکرت از سرم بپره هرچی بیشتر بریم انگار بدتره آخه دستات از زمستون سردتره عکساتو نه نمی برم درد گرفته قلبمو سرم رفتنیا رفتن و اما از تو من یکی دل نمیکنم معنی خود خستگی منم باعث این شکستگی منم خورد میشم جلو چشم تو اما یه قطره اشکم نمیدم من نه تو اینو نمیفهمی نمیفهمی نمیفهمی دلم تنگه من دلم تنگه حرفامو نمیگیری نمیگیری نمیگیری پر از درده پر از درده نه تو اینو نمیدونی چقدر تلخه چقدر تلخه خاطراتت نه تو اصلا نمیدونی چقدر بده چقدر بده این رفتنت این رفتنت بعد تو درگیر درد میشم سردردام مث جزر و مد میشن هردفعه برمیگردی باز سرد میشم هنوز گیرم رو عکسات من از دیشب سخته واسم زود باختنم ولی هنوز گیرم پای دوست داشتنم فقط خودش براش مهم بودش نه من شبا گریه دارمو روزام غمم عکساتو نه نمی برم درد گرفته قلبمو سرم رفتنیا رفتن و اما از تو من یکی دل نمیکنم معنی خود خستگی منم باعث این شکستگی منم خورد میشم جلو چشم تو اما یه قطره اشکم نمیدم من نه تو اینو نمیفهمی نمیفهمی نمیفهمی دلم تنگه من دلم تنگه حرفامو نمیگیری نمیگیری نمیگیری پر از درده پر از درده نه تو اینو نمیدونی چقدر تلخه چقدر تلخه خاطراتت نه تو اصلا نمیدونی چقدر بده چقدر بده این رفتنت این رفتنت