Kishore Kumar Hits

Sina Parsian - Nijeriye şarkı sözleri

Sanatçı: Sina Parsian

albüm: Nijeriye


علامتی که هم اکنون می شنوید، اعلام خطر یا وضعیت قرمز است!
محلّ کار خود را ترک و به پناهگاه بروید!
می خوام کارای بزرگ بکنم یه صدایی تووی سرم داد می زنه پول چی پَ؟!
می پیچه صدای انعکاس این جیبم توو فضای خالی اون جیبم
سفره ی دلمو هرجا پهن کردم هرچی داشتن و نداشتن روم چیدن
انقد زخم خوردم و خون ازم رفته که دیگه رگام نمی دونن خون چی هست؟!
من تخته سنگ کف رودم
که آب از سرم گذشته توو صف نونم
فرصت هست که زر بزنن همه تا وقتی که رو حالت خفه خونم
یه مدلیم که هیشکی نی
غیرقابل پیش بینی
زلزله م، باید یه تکون درست حسابی به
همه بدم این جوری که داریم پیش می ریم
جامو تووی جهان عوض می کنم
اراده لازم نداره، من هوس می کنم
آخه وقتی برعکس بقیه باغا این جا هرچی گُل می ده رو هرس می کنن
الآن اصلاً تعجب نمی کنم چرا قدیما آدما گاوپرست می شدن
من می گم بیاین بپریم اینا هی به درودیوارِ قفس می خورن
پول توو دست مردم هست ولی قدی که فقط یه بو بکشن
سرایدار یه برج خفن تو شمال شهر و ساکن حومه ی شهر
نمی تونم نبینم انگار دوربین مداربسته وصل کردن اَ توو به چِشَم
عینک ْدودی، فریم ْگرد، بازه جفت چشای گربه کوره ی شهر
از آسمون تاریک این شهر
می رم جایی که بی شک
خیلی دوره، انقد دور
که مطمئنّم اسطوره می شم
این جا کلّی بیدار بودم
به فکر روشنی و نور بیشتر
نرسید ولی انگار هیچ وقت
زور من به زور این شهر
هی بزنن توو سرمونو مام هیچی نگیم این که رسمش نیست
اونکه حق من و تو رو بالا می کشه نگران هضمش نیست
سلّولای بدن آدما عزادارن و داره شبیه نیجریه می شه ایران
از چند وقت دیگه سیاه پوست می شیم همه یه دست مشکی
از آسمون تاریک این شهر
می رم جایی که بی شک
خیلی دوره، انقد دور
که مطمئنّم اسطوره می شم
این جا کلّی بیدار بودم
به فکر روشنی و نور بیشتر
نرسید ولی انگار هیچ وقت
زور من به زور این شهر
آن ها، دشمنان را می گویم، از فهمیدن تو می ترسند ...
از گاو که گنده تر نمی شوی، می دوشنت
از اسب که دونده تر نمی شوی، سوارت می شوند
و از خر که قوی تر نمی شوی، بارت می کنند
آن ها از فهمیدن تو می ترسند ...
باروبندیلو ببندیم بریم یه وری که بشه نفس کشیدو باج نداد
این جا ورشکسته می شه هرکاسبی که جنسشو مفت مفت به حراج نداد
از الآن برام عین روز روشنه
که برادران و خواهران احمقی
که شناوران دریای جهلن
روشنفکرای شهرن
همه کار کردم هیشکی ندید، نه
مفت بر تر شدن همه جدیداً
اگه می فهمیدن من یه پدیده م
پشیمون می شدن شدیداً
اَ قفستون که پریدم
هفت پشت با شما غریبه م
آنها از فهمیدن تو می ترسند ...
از آسمون تاریک این شهر
می رم جایی که بی شک
خیلی دوره، انقد دور
که مطمئنّم اسطوره می شم
این جا کلّی بیدار بودم
به فکر روشنی و نور بیشتر
نرسید ولی انگار هیچ وقت
زور من به زور این شهر
آن ها از فهمیدن تو می ترسند ...

Поcмотреть все песни артиста

Sanatçının diğer albümleri

Benzer Sanatçılar