راهی بلوار های تازه شو رو به ایستگاه های نو برو بی تو رد میشم از این من مردگی به خودم خو میکنم بدون تو می نویسمت رو پوست تن شب رو تُن کِش دار خمیازه ی دور تو رو از رویا نفس میکشم و بغلت میکنم از یه حس دروغ دل گم تردید این موندن و رفتن نباش نازنین من برو نگران من نباش نگران من نباش برو نگران من نباش برو من به لحظه های بی حادثه، عادت میکنم بودن تورو بدون تو، رعایت میکنم توی دهلیز شب و وودکا و سیگار و سکوت خاطره به خاطره فردامو قسمت میکنم طرح لبخند تو بوسه می زنم به سمت ماه یاد گیسو تو نوازش میکنم بین دو آه میتونم طاقت بیارم بعد از این بی تو رو نگران من نباش و نازنین من برو دل گم تردید این موندن و رفتن نباش نازنین من برو نگران من نباش نگران من نباش برو نگران من نباش برو