گفتن تکامل تو روند نابودی یه وقفه است
وقتی برچسب نحیف روحت کندن
دنیا چقدر قشنگ بود وقتی اولین پروانه ایمانشو به
معبود پیله میداد از دست
من و زندونم چه بی مضایقه تو صلح بودیم
چقدر نمی خوام رفتن رو، چقدر بر باد رفته ام
وقتشه فرار بکنم از من
از مساواتتون حذر پیروان عقیده های مطلق
حذر از رای اربابان قدرت که
میگن از اعتقاد مرتد به ساز مطرب
نه از این نکته ی باد آورده ی بی بته
که تو باقی قافیه چه قصه ها نهفته
نگو چیشد عشق
بپرس کاخ فراخ دل چی شد
صدای گرفته ی باد تو موی ول چی شد
حکایت نی چی باید ته هرمتون از عِیش می گفت
ولی ما قرار معلقیم اینو تس می گفت
چه بسا که واسه خلق اثر فاخر
باید باشی عضو این سیستم منصب به فاسد
ولی ما دادیم * بهش
تا صورت پشت نقاب این مسئله پاک شه
شماها تو قیافه هاتون بمونید
قیافه خودش یه زندون تو کالبد انسانه
تو چه داوطلبانه حبس شدی تو دامش و
حرف از آزادی ها میزنی خب چه جالب
وقتی که حقیقتون توی خوابه
مکاتب نامشروعتون فرزند انقلاب هان
اینا همون اغواگران حزب باد هان
مثل مزخرفات من و تو رسانشون
جهل تو حس خوب بعد اشتباه هان
لباس زمینمون بوی فساد میده منعم
و تو محاصره انحصار زیر پتکه
این پندار چی به خوردت
داده جز همین نگاه دوخته شده به زمین صاف زیر بمبت
درون من زندگی یه خوابه
تا وقتی هر کی زندست محکوم به قتل عامه
حقیقت مخالف انتقامه
اما یه روزی خراب میشه رو سرت کاخت
این ناو های بدون بادبانت
یا این آب های شرور سازگار به باد های مخالف
بودند بازیچه ی حاکم
وقتی که آگاهی میشد زیر پای ادیان له
بزنید بیرون، بزنید بیرون از تن
نه من زود نمی رم با این که دیر اومدم
بعد از تموم اینا فردا یه روز دیگه است
من امروزمو دارم مهم نیست که دیروزم رفت
شکم زمین میشه گرد
وقتی ابر قدرت ها میکنن تولید مثل
پایگاه های زیرزمینی مزرعه کشت
رحم های شیشه ای وابسته به سیستمه
گونه های جدید انسان میشدن خلق
و مادر طبیعت که انگار میخورد حسرت
اونا محتوای نوار هارو پاک میکنن
و اونجوری که خودشون میخواستن میکنن ضبط
ما پی چی بودیم تو کانال های فاضلاب
به جز باقی مونده زمین لا به لای شاخ گاو
قصه ی نابودی ماها رو تعریف می کنه شیطان
برای فرزندانش با آب و تاب
ماها موش های آزمایشگاهی یه برده ایم
شما پایان دهنده ها به بقای ما لطمه اید
همه اندیشه هامون ملتهب شده
در اثر تزریق باور هاتون به مصلحت دین
کجا بریم؟
کجا از دیدرستون خارجیم
کجا به این سلسله مراتب ما وارثیم
ما رازهای خلقتیم نمی خوایم فاش بشیم
زنده ایم که به سیستم * بدیم
من راهی به بیرون تاریکی پیدا کرده باشم
این پذیرش نقطه ی مقابل انکاره
دروازه های رو به جهان زیرین بسته اند
ما پرواز میکنیم با علم از تجارت بالت