این واسه ی تو که دوتاس حرفات واسه ی تو که گرفتی از عن کَره بستن دَرت طرف ما آشغالی کیرم تو اونجا که حرفم نره رفتن همه هیچ کی نیست دیگه میفهمی یه روزی کردن خَرت دیدی بستم پرت غافلگیری راه مقصد کجه غافل می شی رشد کرد تو من خب تنفر انتخاب شدن با تقلب عشق توجه که سرمایه داری منت گذاشتی سرمایه دادی ریشش ماییم، قلممه خایه مالی و حرفاته لاتی واسه تویی که پات رو ضربه دو قورت و نیم باقی ریختم آب پاک رو دستت کاسبی ولی ساختی با کلان کِل نکش که لاشی با رقاص آروم نشین، عاصی باش هرجا فرق نمی کنه قاضی با قصاب کل دروغاتو بافتی با حرفات این واسه تو که بد خامی پخته می شی خب باشی تو چند سال جا نمونی امون از دل غافلن اینا ادبیاتی، سارقن کیا؟ این واسه تو واسه اونا که رفیق دزدان و شریک قافلن جا نمونی امون از دل غافلن اینا ادبیاتی، سارقن کیا؟ این واسه تو واسه اونا که رفیق دزدان و شریک قافلن جا نمونی امون از دل غافلن اینا ادبیاتی، سارقن کیا؟ این واسه تو واسه اونا که رفیق دزدان و شریک قافلن جا نمونی امون از دل غافلن اینا ادبیاتی، سارقن کیا؟ سارقن کیا سارقن کیا سارقن کیا سارقن کیا سارق کیا سارقن، کی، کی، کیا سارقن کیا سارقن کیا