پسر بزرگ قاتل خونه عملی فراری عاشق لوله زندگی براش مثل سارق پوله توش همیشه منتظره حادثه بوده از همه چی رد می شه سرسری می گفت واسه خودت هیچیو سخت نگیر من یکیو کشتم و ترسم ریخت هر اومدنی داشت خب یه رفتنی روحیه ش خوبه ولی سنگه دل از خونواده می زد واسه خرج جنس همه چیو بهم زد گِره می دونست که ته نداره سرنوشت قول نمی داد که سرش نره یادگاری نوشته رو تنش قمه شیکست غرورش توی سن بلوغش از شروعش معلومه که تهش بده با اینکه بالا بوده دست دعا می چکید رو صورتش اشک خدا انگار بنده شده از ترس گناه آب می داد به دست گُلا روی کل خونه داره دست بزن اینجوری کنار اومده با فقر پدر فکرکن به آدم یه دنده، دنده بِدن حتی به دهنش تلخه شکر همه چی شروع شده از خونواده که اگه سیاست توش باشه تو رفاهه داره دود می شه دودمانش روشنی خونه شون از نور ماهه همه چی شروع شده از خونواده که اگه سیاست توش باشه تو رفاهه داره دود می شه دودمانش روشنی خونه شون از نور ماهه هر صبح تو خونه جنگ و دعوا سر فقر و فحشا همه طلب مرگ می کنن ولی یکی می ده حرفو انجام اگه برسه اون روز یعنی یه دل خون بود برا خواهر کوچیک می گه تا حالا داشتی مادر زوری؟ نازشو می کشه همین خیابونا شده بودن سیاه روزا با اینکه می گفت نیست عادت خوبی توی خونه موج می زنه اختلاف عقیده واسه احترام می کنه التماس به غریبه تو روشون ام واسه تهش انتقامش اسیده شکل گرفته زندگیش با اشتباه بقیه خونه رو ول کنه بره کجا؟ حتی جا نمی شه دل خدا خونواده خار شده تو چشم اولاد اون همیشه تو خودشه مثل کُمائه انقدر خوبی می کنه که بشه گناه ساعت ۲ صبحه به وقت جرم داداشش دهنو می بنده و پدر چشمو به خونواده وارد می شه یه لحظه شوک گوشات درد می گیره بگم شعرو سرشو برید بیخ تا بیخ قتل ناموسیه، کسی نداشت هیچ کاری واسه شماها که ارزشی نداره ولی واسه ماها بهم ریخت تاریخ همه چی شروع شده از خونواده که اگه سیاست توش باشه تو رفاهه داره دود می شه دودمانش روشنی خونه شون از نور ماهه همه چی شروع شده از خونواده که اگه سیاست توش باشه تو رفاهه داره دود می شه دودمانش روشنی خونه شون از نور ماهه همه چی شروع شده از خونواده داره دود می شه دودمانش همه چی شروع شده از خونواده داره دود می شه دودمانش روشنی خونه شون از نور ماهه