وقتی که نم نم بارون از روزای رفته میگه وقتی که قطره اشکی از دلی شکسته میگه وقتی بوی خاک کوچه شوق کودکی میاره وقتی باد سرد پاییز تو رو یاد من میاره به خودم میگم که با عمرم چه گذشت چی برام مونده به جز یه سرگذشت به خودم میگم که با عمرم چه گذشت ♪ وقتی که نم نم بارون از روزای رفته میگه وقتی که قطره اشکی از دلی شکسته میگه وقتی بوی خاک کوچه شوق کودکی میاره وقتی باد سرد پاییز تو رو یاد من میاره به خودم میگم که با عمرم چه گذشت چی برام مونده به جز یه سرگذشت به خودم میگم که با عمرم چه گذشت دیگه این شهر غریبه دیگه این کوچه خلوت چیزی یادم نمیاره جز غم و نکبت و غربت نه روزام داره یه خورشید نه شبام داره ستاره توی عمر تیره دوزا روز و شب فرقی نداره (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) ♪ حالا هروقت که میبینم رفته هرچیز که عزیزه وقتی حتی خاطرات دیگه از من میگریزه به خودم میگم که با عمرم چه گذشت چی برام مونده به جز یه سرگذشت به خودم میگم که با عمرم چه گذشت به خودم میگم که با عمرم چه گذشت چی برام مونده به جز یه سرگذشت به خودم میگم که با عمرم چه گذشت (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت) (چه گذشت)