کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند اهل نظر آنند که چشمی به ارادت با روی تو دارند و دگر بی بصرانند هر کس غم دین دارد و هرکس غم دنیا بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند ساقی بده آن کوزه خم خانه به درویش کانها که بمردند گل کوزه گرانند چشمی که جمال تو ندیده است چه دیده است افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند تارای کجا داری و پروای که داری کز هر طرفت طایفه ای منتظرانند اینان که به دیدار تو در رقص می آیند چون می روی اندر طلبت جامه درانند