ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است نه در مسجد گذارندم که رندی نه در میخانه کین خمار خام است میان و مسجد و میخانه راهی ست غریبم، عاشقم، آن ره کدام است غریبم، عاشقم، آن ره کدام است مرا کعبه خرابات است آنجا حریفم قاضی و ساقی امام است به میخانه امامی مست خفتست نمیدانم که آن بت را چه نام است خرد مست است و دل مست است و جان مست به سودایت روان ناتوان مست زحد بگذشت مستیهای ذرات فلک مست و زمین مست و زمان مست بیا در باغ و شور بلبلان بین ثمن مست و چمن مست، ارغوان مست