تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که اینبار افتاد
سودای تو را بهانهای بس باشد
مدهوش تو را ترانهای بس باشد
در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا؟
ما را سر تازیانهای بس باشد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که اینبار افتاد
سودای تو را بهانهای بس باشد
مدهوش تو را ترانهای بس باشد
در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا؟
ما را سر تازیانهای بس باشد