منو بده دست این قصه با بی نهایت پایان بَد لابه لاش نشونه از عشق بهم راضی حتی اگه باشه کم نیست ریاضی جوابش همیشه میشه خورشید و نگاه کرد توی شمع میشه خندید، انگار امروز آخریشه میشه حس کرد حتی نبضو توی سنگ منو بده دست این جاده بپیچونم فرمونو نرم چشمام شبیه فندکو آتیشه بنویسم از جون و تن خواهشاً نگیر سراغم چون که وقتشو ندارم نه من هرچی خواستمه کنارم با همین چیزا خوشحالم بَه خواهشاً نگیر سراغم درش قفله اتاقم من من هرچی خواستمه کنارم من با همین چیزا خوشحالم بَه من با همین چیزا خوشحالم بَه ♪ من با همین چیزا خوشحالم ♪ من با همین چیزا خوشحالم ♪ وقت کشتن ، دور هم جمع شدن اگه چیزی توش نداره برا من نیست تن به کار نمیدم برا دو قرون اگه الماس نباشه برا من نیست از من، اگه بالاتر نباشی، گشتن باهات، تو سطح من نیست جذاب، بمون امشب فقط حرف نزن بقیه اش دردسر نیست ♪ خواهشاً نگیر سراغم، نه چون من وقتشو ندارم، نه